دسته‌ها
نقد و یادداشت های سینما نقدها و یادداشت ها

مرجان؛ تجربه‌ی تدوین به‌مثابه ادراک

فیلم مرجان، ساخته‌ی سید میلاد بنی‌طبا، اثری است اجتماعی با لحن درونی و ملتهب که خشونت پنهان علیه زنان را در بستری شخصی و تودرتو به تصویر می‌کشد. یکی از وجوه برجسته این فیلم، تدوین آن است؛ جایی که منوچهر صانعی، تدوینگر فیلم، با نگاهی تأمل‌برانگیز و دقیق، موفق شده است فضا و ریتمی روان‌شناسانه خلق کند که با جهان ذهنی شخصیت ها کاملاً هم‌راستا باشد.
در مرجان، تدوین فراتر از تنظیم زمان و پیوستگی روایت، به یک زبان بصری مستقل تبدیل می‌شود؛ زبانی که بدون استفاده‌ی مستقیم از دیالوگ یا تاکیدهای بیرونی، مخاطب را قدم‌به‌قدم وارد تجربه‌ی ذهنی کارکترها می‌کند. صانعی با بهره‌گیری از برش‌های سنجیده، حذف نماهای توضیح‌گر و جابه‌جایی‌های زمانی کنترل‌شده، موفق شده است تنش روانی شخصیت را نه صرفاً نشان دهد، بلکه «منتقل» کند.
ویژگی قابل‌توجه تدوین در این فیلم، توانایی آن در «نگه‌داشتن حس» است؛ چه در صحنه‌هایی که زمان متوقف به‌نظر می‌رسد، و چه در سکانس‌هایی که اضطراب، مانند ریتم تدوین، ضرب‌آهنگ تندی به خود می‌گیرد. تدوین‌گر به‌جای آن‌که لحظات احساسی را برجسته کند، آن‌ها را در بطن روایت حل می‌کند؛ و این همان جایی‌ست که تدوین از کارکرد فنی فراتر می‌رود و به عنصری تأثیرگذار در ساختن فضای درونی فیلم بدل می‌شود.
سکانس فرار مرجان از مراسم ازدواج اجباری، نقطه اوج این کیفیت است. صانعی با انتخاب ریتمی تند، سکوت‌هایی سنگین، و حذف آگاهانه‌ی برخی لحظات آشکار، موفق می‌شود ترسی را منتقل کند که بیشتر «احساس» می‌شود تا «دیده». این نوع روایت‌گری تصویری، به‌ویژه در روایت تجربه‌های درونی شخصیت‌ها، کارکردی اساسی دارد.
تدوین مرجان نشان می‌دهد چگونه می‌توان با اتکا بر زبان تصویر، فضای روانی یک شخصیت را بی‌هیاهو و بی‌تکلف بازآفرینی کرد. این تدوین نه در تقابل با سایر عناصر، بلکه در امتداد مسیر کلی فیلم عمل می‌کند و با حفظ لحن اثر، عمق بیشتری به آن می‌بخشد.
در شرایطی که سینمای اجتماعی گاهی گرفتار توصیف‌گری یا دیالوگ‌زدگی می‌شود، مرجان تجربه‌ای متفاوت ارائه می‌دهد: روایتی درونی و تلخ که بخش مهمی از قدرت آن، مدیون تدوینی است که به‌جای روایت صرف، «حس» می‌سازد.

جهت دریافت سریع آخرین اخبار حوزه ی هنر و فرهنگ, در کانال خبری راوی هنر عضو شوید:

عضویت در کانال تلگرام
دسته‌ها
اخبار اخبار سینما تئاتر و سینما سینما سینمای ایران سینمای هنر و تجربه نقد و یادداشت های سینما نقدها و یادداشت ها

کشته شدن رومینا اشرفی انگیزه ساخت فیلم «مرجان» بود / نگاهی تازه به خشونت علیه زنان

به گزارش سایت خبری راوی هنر، نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی «مرجان» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی میلاد بنی‌طبا، شامگاه یکشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۴ در پردیس سینمایی چارسو توسط گروه سینمایی هنر و تجربه برگزار شد.

در این نشست، ناصر سهرابی منتقد سینما با اشاره به مضمون اجتماعی فیلم گفت: «مرجان» مرا به یاد پرونده‌های حوادث سال‌های گذشته می‌اندازد، جایی که دختران نوجوان به دلایل مختلف قربانی خشونت می‌شدند. او افزود: کارگردان تلاش کرده زن ایرانی را در موقعیتی خشونت‌بار به تصویر بکشد و این فیلم دارای فیلمنامه‌ای جسورانه است که مخاطب را با چهره‌ای تازه از خشونت علیه زنان روبه‌رو می‌کند.

سهرابی با اشاره به آثار مشابهی همچون «نرگس» و «روسری آبی» از رخشان بنی‌اعتماد اظهار داشت: تصویر خشونت در جامعه امروز با گذشته تفاوت دارد و دیگر تنها به شکل فیزیکی محدود نمی‌شود. وی ادامه داد: سینمای اجتماعی امروز نیازمند جذابیت است و فیلم باید آن‌قدر مخاطب را درگیر کند که گذر زمان را احساس نکند. به‌زعم او یکی از نقاط قوت فیلم «مرجان»، بازی‌گردانی هوشمندانه کارگردان و انتخاب متفاوت بازیگران، به‌ویژه نسیم ادبی است.

در ادامه این نشست، میلاد بنی‌طبا کارگردان و تهیه‌کننده فیلم، از انگیزه خود برای ساخت «مرجان» گفت: شروع این پروژه با شنیدن خبر قتل رومینا اشرفی بود که ذهنم را درگیر کرد و بعدها به دغدغه‌ای جدی برایم تبدیل شد. او تأکید کرد: فیلم «مرجان» فقط روایتگر خشونت علیه یک زن نیست، بلکه در داستان آن، زن دیگری نیز در معرض خشونت خانوادگی قرار دارد. مخاطب اصلی من پدرهایی هستند که می‌خواهند به‌جای فرزندان تصمیم بگیرند.

وی با بیان اینکه فیلمش قهرمان ندارد و بر روایت قصه‌محور استوار است، تصریح کرد: از همان ابتدا آگاه بودم ممکن است هزینه تولید بازنگردد، اما برای من تأثیرگذاری اثر اولویت داشت. اگر حتی پنج نفر پس از تماشای فیلم از خشونت علیه زنان دست بردارند، من به هدفم رسیده‌ام.

در بخش دیگری از این نشست، منوچهر صانعی تدوینگر فیلم نیز با اشاره به نقش مهم تدوین در شکل‌گیری ساختار دراماتیک اثر گفت: تدوین فقط به ریتم محدود نمی‌شود و در روایت‌سازی نیز بسیار تأثیرگذار است. وی با اشاره به همکاری زنده‌یاد امیر سماواتی در بازنگری بخش‌هایی از تدوین فیلم افزود: موارد ممیزی فیلم محدود بود و روند داستان دچار آسیب نشد.

صانعی در پایان خاطرنشان کرد: ساخت فیلم درباره خشونت علیه زنان نیازمند نگاهی تازه است، زیرا متأسفانه امروز شاهد افزایش قتل‌های خانوادگی هستیم که برای بسیاری قابل باور نیست.

جهت دریافت سریع آخرین اخبار حوزه ی هنر و فرهنگ, در کانال خبری راوی هنر عضو شوید:

عضویت در کانال تلگرام
دسته‌ها
اخبار اخبار سینما تئاتر و سینما سینما نقد و یادداشت های سینما نقدها و یادداشت ها

در نشست نقد «لاک‌پشت و حلزون» مطرح شد: هدف سینما نباید خلق مخاطب منفعل باشد

به گزارش سایت خبری راوی هنر به نقل از گروه سینمایی هنر و تجربه، نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی «لاک‌پشت و حلزون» شامگاه شنبه ۲۱ تیرماه ۱۴۰۴ با حضور عوامل و منتقدان در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد. این نشست توسط گروه سینمایی «هنروتجربه» و با اجرای محمدرضا فهمیزی برگزار شد.

در این برنامه، رضا حماسی کارگردان فیلم، محسن رضایی نویسنده فیلمنامه و احسان طهماسبی منتقد سینما حضور داشتند و درباره جنبه‌های مختلف فیلم گفت‌وگو کردند.

رضا حماسی در بخشی از سخنان خود با تأکید بر رویکرد تعاملی فیلم گفت: «این فیلم تلاش کرده تا در قالب نوعی از سینما که هدفش خلق مخاطب منفعل نیست و به دنبال تماشاگر فعال و مشارکت‌کننده است، قدم بردارد. به همین دلیل، معمولاً علاقه‌ای ندارم درباره جزئیاتی صحبت کنم که ممکن است در ذهن مخاطب شکل گرفته باشد و بخواهد سؤالی در آن رابطه از من بپرسد.»

او در ادامه افزود: «اگر قرار بود چیزی بیشتر از این بگویم، یا اگر در فیلمنامه قرار بود چیزی فراتر از آنچه هست مطرح شود، قطعاً آن موضوع در فیلمنامه می‌آمد و ما هم در فرایند ساخت آن را لحاظ می‌کردیم. بنابراین، اگر امروز در ذهن شما پرسش‌هایی ایجاد شده، به این دلیل است که آن سؤال‌ها قرار بوده به وجود بیایند و وجود آن‌ها بخشی از ساختار اثر است، نه نقص یا خلأ آن.»

نشست با پرسش و پاسخ حاضران و تحلیل‌هایی درباره ساختار روایی فیلم به پایان رسید.

جهت دریافت سریع آخرین اخبار حوزه ی هنر و فرهنگ, در کانال خبری راوی هنر عضو شوید:

عضویت در کانال تلگرام
دسته‌ها
نقد و یادداشت های سینما نقدها و یادداشت ها

فیگور؛ رازگشایی «مرگ» به دور از اطوارهای فرم‌گرایانه

به گزارش سایت خبری راوی هنر به نقل از پایگاه خبری جهان سینما، فیلم سینمایی «فیگور» که با هفت سال تأخیر به اکران عمومی رسیده، در نگاهی رازآلود و روانکاوانه به مقوله مرگ، توانسته بدون گرفتار شدن در دامی از فرمالیسم افراطی، روایتی انسانی، تأثیرگذار و تأمل‌برانگیز ارائه دهد.

محمد سلیمانی، منتقد سینما، در نقد خود بر این فیلم به تأثیرپذیری آشکار آن از آثار عباس کیارستمی به‌ویژه فیلم «طعم گیلاس» اشاره کرده و می‌نویسد که کارگردان با استفاده از فضاسازی‌های طبیعی، سکوت‌های تأمل‌برانگیز و روایت غیرمستقیم، مرگ را نه به‌عنوان پایان بلکه به‌مثابه فرآیندی در دل طبیعت به تصویر می‌کشد.

او تأکید می‌کند که اکران تأخیری این اثر، بار دیگر معضل رایج و نگران‌کننده سینمای ایران را به یاد می‌آورد؛ پدیده‌ای که نه‌تنها به روح و روان عوامل تولید ضربه می‌زند، بلکه فیلم را از بافت اجتماعی و زمانی مورد نظرش جدا می‌کند.

درون‌مایه اصلی فیلم، ماجرای خانواده‌ای است که برای ساختن آینده‌ای بهتر از تهران به گنبد مهاجرت می‌کنند، اما بیماری پسر خانواده، راستین، آرام‌آرام فضای زندگی را به وادی سکوت، اضطراب و گریز از حقیقت می‌کشاند. انتخاب روایت رازآلود، پردازش تدریجی واقعیت، و تنش درونی پدر خانواده، به خلق فضایی از تعلیق و اضطراب عاطفی منجر می‌شود که به‌تدریج مخاطب را درگیر می‌سازد.

سلیمانی معتقد است که فیلم، با نمایی از راستین در کنار آخور گوسفندان و حمله گله به علوفه، به‌طرز نمادینی به داستان اسماعیل و پدرش اشاره دارد. پرندگان مهاجر در آسمان، بوته‌های گلخانه مادر، و تقلید صدای مادر توسط پسر، همه نشانه‌هایی از امتزاج مرگ و زندگی، وهم و واقعیت در ساختار این روایت سینمایی هستند.

فیگور در سکانس نهایی نیز با تأثیرپذیری مستقیم از جهان سینمایی کیارستمی، مرگ را در دل سکون و وهمی غریب تصویر می‌کند، اما هم‌زمان با عبور اتوبوسی پر از سربازان جوان، زندگی را نیز به قاب بازمی‌گرداند؛ انگار که مرگ و زندگی دو روی یک سکه‌اند، در سکوت و هیاهو، در خلوت و حرکت.

این فیلم در قالب سینمای تجربه‌گرا، با اجتناب از فرم‌زدگی، توانسته جهان مخاطب خود را وسعت بخشد؛ جهانی پر از سکوت‌های معنادار، تصاویر شاعرانه، و معماهایی که فقط با دیدن و درک شخصی می‌توان آن‌ها را رمزگشایی کرد.

جهت دریافت سریع آخرین اخبار حوزه ی هنر و فرهنگ, در کانال خبری راوی هنر عضو شوید:

عضویت در کانال تلگرام
دسته‌ها
اخبار اخبار سینما تئاتر و سینما سینما نقد و یادداشت های سینما نقدها و یادداشت ها

عبور نوری بیلگه جیلان از چخوف و کیارستمی از نگاه کیوان مهکام

به گزارش سایت خبری راوی هنر، کیوان مهکام، منتقد سینما، در نشست نقد و بررسی آثار نوری بیلگه جیلان در چارچوب برنامه «سینمای تجربی جهان» به تأثیرپذیری این فیلمساز ترک از آندری چخوف و عباس کیارستمی اشاره کرد و گفت: «در دکوپاژ نیز نگاه جیلان به سینمای کیارستمی مشهود است و او خود این مسئله را مطرح کرده است. به نظرم هوشمندی جیلان در این است که خود آقای کیارستمی نیز بسیار چخوف‌گونه به موقعیت و وضعیت نگاه می‌کرد و ما هرگز از کیارستمی یک رفتار سانتیمانتال در سینما ندیدیم. او همیشه با فاصله‌ای از شخصیت اصلی فیلم حرکت می‌کرد.»

مهکام افزود: «اما این‌گونه از سینما آن‌قدر مهجور واقع می‌شود که در نهایت جشنواره کن جیلان را کشف می‌کند و به او پر و بال می‌دهد. واقعاً هم جیلان فیلم‌ساز باشکوهی است و رفتار او با سینما سبک جدیدی به همراه می‌آورد. به نظر من از برخی جهات، او از چخوف و کیارستمی نیز عبور می‌کند.»

این منتقد در ادامه با اشاره به علاقه جیلان به داستایوفسکی گفت: «به‌جز چخوف، داستایوفسکی هم یکی از کسانی است که جیلان علاقه زیادی به او دارد و به‌گونه‌ای رنجوری آدم‌های داستایوفسکی وارد آثار او شده است. شاید یکی از دلایل این‌که می‌گویم جیلان از چخوف و کیارستمی عبور می‌کند همین باشد. جف اندرو در این باره می‌گوید که اساساً رفتار جیلان با ما مثل یک رمان‌نویس قرن نوزدهم روسیه است، با این تفاوت که ما امروز با او مواجه شده‌ایم؛ یعنی رفتار جیلان نسبت به این ماجرا امروزی است.»

مهکام در ادامه با اشاره به زبان و دیالوگ آثار جیلان گفت: «در زمینه عبور جیلان از آقای کیارستمی و چخوف، یک نکته مهم مدل دیالوگ‌نویسی جیلان است. دیالوگ‌های او بسیار وراج‌اند؛ البته وراجی نه به مفهوم منفی، بلکه به این معنا که شخصیت‌های آثارش دوست دارند حرف بزنند. سکوت‌هایی که گاه در لحظات فیلم می‌افتد، در واقع سکوت بین واکنش‌های آدم‌هاست وگرنه آن‌ها میل به گفتگو دارند.»

برنامه «سینمای تجربی جهان» هر هفته روزهای شنبه در سالن شماره ۲ پردیس سینمایی چارسو برگزار می‌شود. در این مجموعه، فیلم‌های متفاوت سینمای جهان در دوره‌های تاریخی مختلف به نمایش درمی‌آیند و پس از هر نمایش، جلسات نقد و بررسی با حضور منتقدان شناخته‌شده برگزار می‌شود. در این جلسات، ویژگی‌های خاص هر اثر از منظر تجربه‌گرایی و سیر تحول سینمایی مورد بحث قرار می‌گیرد. همچنین، فیلم‌های کوتاه مرتبط، گفت‌وگوهای تصویری با کارگردانان (با زیرنویس فارسی) و فیلم‌هایی از پشت صحنه نیز در حاشیه این برنامه‌ها به نمایش درمی‌آید. حضور در این رویداد برای عموم علاقه‌مندان آزاد و رایگان است.

جهت دریافت سریع آخرین اخبار حوزه ی هنر و فرهنگ, در کانال خبری راوی هنر عضو شوید:

عضویت در کانال تلگرام
دسته‌ها
اخبار اخبار روز اخبار سینما تئاتر و سینما سینما سینمای جهان سینمای هنر و تجربه نقد و یادداشت های سینما نقدها و یادداشت ها

نمایش دو فیلم از نوری بیلگه جیلان با حضور منتقد مهمان در هنروتجربه

به گزارش سایت خبری راوی هنر، نخستین برنامه از سلسله‌برنامه‌های «سینمای تجربی جهان» با تمرکز بر آثار فیلم‌سازان برجسته جهانی، در گروه سینمایی هنروتجربه برگزار می‌شود. در این برنامه، دو اثر برجسته از نوری بیلگه جیلان ـ کارگردان مطرح سینمای ترکیه ـ با عنوان‌های «قصبه» و «پیله» به نمایش درمی‌آیند.

 

این رویداد سینمایی روز شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ در پردیس سینمایی چارسو آغاز می‌شود و پس از نمایش فیلم‌ها، نشست نقد و بررسی با حضور منتقد سینما، مازیار فکری‌ارشاد، برگزار خواهد شد.

 

هدف از برگزاری این برنامه، معرفی آثار مهم در حوزه سینمای تجربی و فراهم کردن فضای گفت‌وگو میان فیلم‌سازان، منتقدان و مخاطبان سینمای هنری و تجربی عنوان شده است.

 

گفتنی است حضور در این برنامه برای تمامی علاقمندان آزاد و رایگان خواهد بود.

جهت دریافت سریع آخرین اخبار حوزه ی هنر و فرهنگ, در کانال خبری راوی هنر عضو شوید:

عضویت در کانال تلگرام
دسته‌ها
تئاتر و سینما سینما سینمای هنر و تجربه نقد و یادداشت های سینما نقدها و یادداشت ها

فیلم اجتماعی صرفه اقتصادی ندارد، اما سرمایه فرهنگی دارد

اگر بخواهیم صرفاً از منظر اقتصادی به سینما نگاه کنیم و بگوییم اختصاص سالن به فیلم‌های هنر و تجربه صرفه اقتصادی ندارد، باید بپذیریم که به‌طور کلی ساخت فیلم اجتماعی هم توجیه اقتصادی ندارد. نگاهی به آمار فروش فیلم‌ها در سینماها نشان می‌دهد که آثار اجتماعی معمولاً فروش کمتری دارند، گاهی حتی تا یک‌دهم آثار کمدی.

 

این در حالی است که هزینه تولید فیلم‌های اجتماعی تفاوت چندانی با آثار کمدی ندارد. بنابراین روشن است کسانی که به سراغ ساخت چنین فیلم‌هایی می‌روند، دغدغه اصلی‌شان نه سود مالی بلکه دغدغه‌های فرهنگی است. فیلم‌سازان این حوزه غالباً ریشه در فرهنگ دارند و به دنبال انتقال ارزش‌های اجتماعی، ارتقاء بینش عمومی و ایجاد گفت‌وگوهای اجتماعی سازنده هستند.

 

در چنین فضایی، حمایت از سینمای اجتماعی می‌تواند در بلندمدت باعث بهبود وضعیت فرهنگی کشور شود. در غیر این صورت، میدان سینما به تولید آثاری محدود می‌شود که حتی خالق آن‌ها از معرفی اثر خود ابا دارد و تنها شباهتی که با سینما دارند، شباهت ظاهری است. برخی فیلم‌های کمدی امروزی تا حدی سطحی شده‌اند که تفاوت چندانی با دورهمی‌هایی که در آن لطیفه رد و بدل می‌شود ندارند.

 

مسئولان سینمایی باید با تحلیل درست وضعیت موجود، نسبت به آینده این هنر تصویر روشنی ارائه دهند و هشدارهای جدی درباره وضعیت فرهنگی را جدی بگیرند. سرمایه‌گذاری در سینمای اجتماعی، شاید بازگشت مالی نداشته باشد، اما بازگشت آن به فرهنگ عمومی، ارزشمندتر از هر سود اقتصادی است.

جهت دریافت سریع آخرین اخبار حوزه ی هنر و فرهنگ, در کانال خبری راوی هنر عضو شوید:

عضویت در کانال تلگرام
دسته‌ها
اخبار اخبار روز سینما سینمای مستند نقد و یادداشت های سینما

نقد و بررسی مستند «یل»؛ از باشگاه تا بازنمایی منش پهلوانی

به گزارش سایت خبری راوی هنر، در این مراسم که با حضور عوامل تولید مستند، برخی مستندسازان شناخته‌شده و علاقه‌مندان به ورزش بدنسازی برگزار شد، مستند «یل» به نمایش درآمد؛ اثری که تلاش دارد از زاویه‌ای متفاوت به فضای باشگاه‌های ورزشی و منش پهلوانی بپردازد.

در ابتدای نشست، امیر اردلان زنجانی با اشاره به ریشه‌های مفهومی اثر گفت: «باشگاه ورزشی فضایی است که در آن، همه با هم برابرند و همین موضوع مرا مجذوب کرد. این فضا نه‌تنها برای تمرین، بلکه بستری برای هم‌زیستی، هم‌دلی و اشتراک تجربه است؛ مفهومی که از دوران کهن تا امروز در ذهن بشر جریان دارد.»

مسعود ذات‌پرور، قهرمان پرورش‌اندام، نیز با نگاهی انتقادی و در عین حال صمیمی، فضای واقعی بدنسازی را تشریح کرد: «سال‌هاست که در فضای مجازی تصویر خوشی را نشان می‌دهیم، در حالی‌که در واقعیت، این ورزش با رنج، انزوا و فشار روانی همراه است. منش پهلوانی برای من تنها در قدرت عضلانی نیست بلکه در نحوه برخورد با زندگی معنا می‌یابد.»

در ادامه، سعید هاشم‌زاده، منتقد سینما، به تحلیل ساختار مستند پرداخت و گفت: «این مستند در انتقال اطلاعات به مخاطب عام موفق عمل کرده اما گاهی در روایت، دچار شتاب‌زدگی می‌شود. برخی موضوعات بدون مکث و پردازش رها می‌شوند، در حالی‌که ظرفیت تأمل و تعمیق بیشتری در اثر وجود دارد.»

در پایان نشست، زنجانی ضمن قدردانی از نقدها و بازخوردها اظهار امیدواری کرد که «یل» آغازگر نگاهی تازه به ورزش، مستندسازی و همکاری‌های دانشجویی باشد. او افزود: «نسل ما خانه را نمی‌یابد، بلکه باید آن را بسازد. امیدوارم این اثر آغازی باشد برای خلق جریان‌هایی نو در سینمای مستند.»

جهت دریافت سریع آخرین اخبار حوزه ی هنر و فرهنگ, در کانال خبری راوی هنر عضو شوید:

عضویت در کانال تلگرام
دسته‌ها
اخبار پرده نقره ای تئاتر و سینما سینما سینمای ایران نقد و یادداشت های سینما نقدها و یادداشت ها نقدها و یادداشت های نمایش خانگی نمایش خانگی

از صدای سخن عشق نشنیدم خوش‌تر

به گزارش سایت خبری راوی هنر، «هفت بهارنارنج» که به تازگی در بخش سینما آنلاین فیلم نت عرضه شده است، قصه تنهایی آدم‌هاست؛ آدم هایی که شاید به ظاهر شاد باشند و اهل شوخی و در جایی بسیار زیبا و شبیه بهشت هم زندگی کنند اما دنیای درون‌شان زمهریری تاریک، یخزده و سیاه است و در ژرفای نگاه و جانشان حسرت و انتظار باز شدن قفل زندان تنهایی ای که چه بسا تمام عمر در آن زیسته اند به چشم می خورد بنابراین تقریبا در تمام فیلم هم هیچ قابی نمی بینیم که بیش از یک یا درنهایت دو بازیگر در آن حضور داشته باشند. دکتر، پرستاری که به خانه شمس می آید، ستار (جوانی که گل و گیاه می آورد) همه تنها هستند حتی گربه ای را هم که در خانه شمس هست در تمام پلان ها تنها می بینیم و قطعاً این تنهایی ها شمس فقط به دلیل نداشتن همسر نیست بلکه معنایی ژرف تر دارد چون حتی فرج (سوپری محل) هم با اینکه زن و بچه دارد احساس تنهایی می کند.
تنهایی شمس هم اینگونه معنا می شود چون مشکل او آگاه نبودن به وضع حاد همسرش و به نوعی غیرممکن بودن بازگشت او نیست. درست است شمس دچار فراموشی شده (البته نه کامل) و حافظه اش شاید درست کار نکند اما قوه عاقله و منطقش کاملا سالم است بنابراین واقعیت را می بیند اما حقیقتی بسیار بزرگتر مانع می شود که واقعیت را بپذیرد اینکه طلعتی برای او فقط همسر و شریک زندگی نبوده که اگر اینگونه بود، هفت سال با کلی هزینه و سختی و به زور دستگاه نگهش نمی داشت و خیلی وقت پیش اصرارهای همه اطرافیانش را می پذیرفت و همسر دیگری می گرفت اما یک شریک زندگی دیگر هرچقدر هم خوب باشد حتما بی عیب و نقص نیست، در صورتیکه طلعتی برای او نمادی از انسانی آرمانی و فرشتگانی است که فقط در آسمان ها می توانند وجود داشته باشند ولی حالا این غیرممکن، این رویای محال برای او ممکن شده و عشقی فرازمینی را یافته که بهشت موعود را برایش روی زمین آورده است. به همین دلیل است که تصویری که او از طلعتی در رویایش می بیند با تصویری که در واقعیت وجود دارد زمین تا آسمان تفاوت دارد. تصویری که او در رویا می بیند زنی جوان و بسیار زیباست که  بیشتر می خورد دختر او باشد تا همسرش (آن هم همسری عاشق) اما تصویر واقعیت پیرزنی است با دستان چروکیده و موهایی سفید و خاکستری که به قول پرستارشان عفونت سرتاپای بدنش را گرفته است.
شمس از این‌روست که نمی خواهد واقعیت را بپذیرد چون پذیرفتن مرگ طلعتی یعنی پذیرفتن پایان این بهشت و هبوط به زمین پس طبیعی است که نخواهد این را بپذیرد کمااینکه مش حسن در فیلم «گاو» (شادروان مهرجویی) هم نمی خواست بپذیرد. درست است همدم او یک حیوان بود اما همان حیوان برای او مصداق یاری رویایی بود که زمین را برایش به بهشت تبدیل کرده بود او هم نمی خواست از آن بهشت خارج شود بنابراین به جنون رسید عقلش را از دست داد و استحاله پیدا کرد به گاو.
«هفت بهارنارنج» به گونه ای همان «گاو» است چون بن مایه قصه همان است اما شیوه روایت و برخی ظواهر عوض شده است. جالب است که علی نصیریان که در آن فیلم در نقش مش اسلام، نماد عقلی بود که می خواست مش حسن را به دنیای واقعیت برگرداند حالا در «هفت بهارنارنج» به گونه ای نقش همان مش حسن را بازی می کند منتها با این تفاوت که آنجا مش حسن به جنون رسید اینجا شمس علیرغم بیماری فراموشی سعی می کند عقل خود را سالم نگه دارد و سرپا بماند درنتیجه با اینکه کلک می زند و قرصش را نمی خورد اما تمرین هر روزه فرمول های ریاضی را انجام می دهد چون می خواهد حافظه اش سالم باشد، نه از این بابت که سلامتی صرفا برای خودش مهم است بلکه به دلیل امیدی که هنوز در قلبش زنده مانده است، امید به بازگشت عشقی بی همتا و فرازمینی. این امید و آن آرزوی زندگی دوباره در آن بهشت است که باعث می شود او واقعیت تلخ و سیاه را نپذیرد، نه جنون و دیوانگی. او عقلش سالم است اما قویتر از عقل و هر چیز دیگری در وجودش، امید است و انتظاری که طبیعتا لازمه این امید است.

جهت دریافت سریع آخرین اخبار حوزه ی هنر و فرهنگ, در کانال خبری راوی هنر عضو شوید:

عضویت در کانال تلگرام
دسته‌ها
اخبار انیمیشن پرده نقره ای تئاتر و سینما سینما سینمای ایران نقد و یادداشت های سینما نقدها و یادداشت ها نقدها و یادداشت های نمایش خانگی نمایش خانگی

سفر پرماجرای «بچه زرنگ» و ببر مازندران

به گزارش سایت خبری راوی هنر، حالا دیگر با اطمینان خاطر می‌توان انیمیشن‌ها را یکی از جدی‌ترین رقبای سایر ژانرها در چرخه اکران قلمداد کرد؛ چرا که چند سالی است انیمیشن‌ها جای خود را در گیشه پیدا کرده‌اند و به واسطه استقبال گرم مخاطبان فروش خوبی را تجربه می‌کنند. یکی از همین انیمیشن‌ها، «بچه زرنگ» به تهیه‌کنندگی حامد جعفری است که به صورت مشترک توسط گروه هنر پویا و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تولید شده است.
«بچه زرنگ» با فروشی نزدیک به ۷۰ میلیارد تومان، پرفروش‌ترین انیمیشن تاریخ سینمای ایران لقب گرفته و در زمان اکران عمومی با استقبال بسیار خوبی روبرو شد و به تازگی نیز در سینما آنلاین فیلم‌نت نمایش خود را آغاز کرده است. این انیمیشن جذاب داستان پسربچه‌ای بازیگوش به نام محسن را روایت می‌کند که عاشق ابرقهرمان‌های فیلم‌ها و تحت تاثیر آنهاست و تلاش می‌کند تا با وسایل ابرقهرمانی‌اش به همه کمک کند و البته در این بین خرابکاری‌های زیادی هم به بار می‌آورد. تا اینکه روزی در یک موقعیت عجیب و غریب قرار می‌گیرد و با ببری (ببر مازندران) که در معرض انقراض است روبرو می‌شود و تصمیم می‌گیرد به این حیوان کمک کند و او را به زادگاهش مازندران بازگرداند. سفری پرماجرا به جنگل، نبرد با شکارچیان و رویارویی با حیوانات منقرض‌ شده دیگر، محسن را در موقعیت پرهیجان و پیچیده‌ای قرار می‌دهد.
«بچه زرنگ» هم به سبک و سیاق انیمیشن‌های گروه سنی کودک برای خودش یک قهرمان حسابی دارد؛ قهرمانی که با تقلید از کاراکترهایی مثل بت من، اسپایدرمن و سوپرمن می‌خواهد شبیه آنها باشد، حتی مدل و رنگ لباس‌هایش هم متأثر از همان شخصیت‌ها طراحی شده‌اند اما «بچه زرنگ» خیلی زود راهش را از ارجاعات فرامتنی جدا می‌کند و با خلق یک فضای بومی و قصه‌ای ایرانی – مذهبی هویت مستقلش را می‌یابد. گرچه در مقاطعی تاکید روی برخی گزاره‌های دینی در فیلم به پاشنه آشیل آن تبدیل می‌شود و توازن روایت را به هم می‌زند اما در کلیت می‌توان آن را یک اثر برخوردار از فرهنگ ایرانی دانست.
یکی از مهمترین ویژگی‌های «بچه زرنگ» کارکردهای چند وجهی آن است؛ هدف سازندگان فقط معطوف به ساخت یک انیمیشن سرگرم‌کننده نشده و محتوا در بطن فرم به خوبی و به قدر کفایت عرض اندام می‌کند. مهمترین نکته در ساختار «بچه زرنگ» داستان آن است که با هدفمندی طرح و به درستی به زینت فرم آراسته می‌شود. به عبارت دیگر «بچه زرنگ» آموزش و سرگرمی را توأمان با هم دارد؛ رسالت‌های مهم سینما که نقطه عطف آن را در این انیمیشن می‌توان خلق یک الگوی تربیتی با هدف سرگرمی و تفریح برای بچه‌ها دانست. به همین ترتیب یکی از امتیازات قابل تأمل و مهم این انیمیشن پرداختن به چند مؤلفه مهم و تلفیق آن‌ها در یک داستان است؛ از اهمیت حفاظت محیط زیست گرفته تا پرداختن به تلاش‌های محیط بانان و قانون‌شکنی شکارچیان و از طرف دیگر گره زدن داستان با یک روایت مذهبی.
به لحاظ فرمیک «بچه زرنگ» یک سر و گردن از همتایان خود بالاتر است، طراحی حرفه‌‌ای و جذاب شخصیت‌های ببری، محسن و شکارچی در کنار تکنیک ساخت این انیمیشن که قابل رقابت با شماری از نمونه‌های خارجی است، از عوامل موفقیت در جذب مخاطب است اما در کنار اینها، شاخص‌ترین ویژگی «بچه زرنگ» هوشمندی در دوبلاژ است که توانسته صدای شخصیت‌ها را به خوبی با روح داستان پیوند دهد. گویش شمالی برای ببر مازندران انتخابی زیرکانه و دلچسب است؛ ببری با صداپیشگی هومن حاجی عبداللهی گرچه در ابتدا ممکن است مخاطب را به یاد شخصیت رحمت در سریال «پایتخت» بیندازد اما این صدا و گویش خیلی زود با کاراکتر ببری پیوند می‌خورد و حتی این شباهت هم چیزی از جذابیت آن کم نمی‌کند. همچنین محیط‌ ‌بانی که اهل مشهد است و لهجه مشهدی دارد و چنگیزمنقرض به عنوان یک شکارچی دیکتاتور با صداپیشگی میرطاهر مظلومی از امتیازات دوبلاژ این انیمیشن است. در واقع هومن حاجی ‌عبداللهی، هدایت هاشمی و میرطاهر مظلومی با مدیریت سعید شیخ‌زاده این سه کاراکتر را به خوبی خلق کردند و به آن هویت بخشیدند.
اما درعین سرگرم‌کننده بودن «بچه زرنگ» نمی‌توان از ضعف‌های آن غافل شد. همانطور که پیش‌تر هم اشاره کردیم داستان در مقاطعی به یک روایت مذهبی گره می خورد. در واقع نیمه دوم فیلم و حضور محیط بان و اشاره به قلب جنگل و پدیدار شدن آهو، یادآور روایت ضامن آهوست که در کلیت بازیگوشانه و فانتزی قصه مانند وصله‌ای است که به آن نمی‌چسبد و فضای فیلم را دوپاره می‌کند و در نهایت چیزی که به این دوگانگی دامن می‌زند ردپای اقتباس از یک انیمه ژاپنی است که ماهیت پیام را دستخوش تغییر می‌کند.
با این تفاسیر باز هم «بچه زرنگ» را می‌توان انیمیشنی خوش رنگ و لعاب دانست که سازندگاهش از طراحی تا اجرای آن سلیقه به خرج داده‌اند و خروجی کار نیز از ساختاری باکیفیت برخوردار است. علاوه بر این «بچه زرنگ» جزو معدود تولیدات داخلی است فقط محدود به ساخت انیمیشن نشده و با حمایت‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، بازار کوچکی از اقلام و محصولات جانبی مانند لوازم التحریر را برای خودش دست و پا کرده است. بازاری که استودیوهای بزرگ انیمیشن‌سازی غلبه وجهه صنعتی بر هنری آن را دریافتند و معتقدند اساساً انیمیشن‌ها تولید می‌شوند تا مقدمه‌ای برای ظهور و رونق بازار محصولات جانبی آنها باشند تا جایی که اقلام جانبی تولیدات هالیوود و ژاپن درآمدی قابل قیاس با اکران‌های بین‌المللی این آثار دارند.

جهت دریافت سریع آخرین اخبار حوزه ی هنر و فرهنگ, در کانال خبری راوی هنر عضو شوید:

عضویت در کانال تلگرام
دسته‌ها
اخبار اخبار روز انیمیشن پرده نقره ای تئاتر و سینما سینما سینمای ایران نقد و یادداشت های سینما نقدها و یادداشت ها نقدها و یادداشت های نمایش خانگی نمایش خانگی

«ببعی قهرمان» و شوق پرواز

به گزارش سایت خبری راوی هنر، سینمای کودک و نوجوان با خیل انبوه مخاطبان بالقوه اش‌، فضای فوق‌العاده‌ای را در اختیار تهیه کنندگان سینما برای سرمایه‌گذاری و کسب سود سرشار قرار می‌دهد. به همین خاطر هم همه ساله با آثار متعدد و متنوعی در سطح جهان برای این طیف سنی از مخاطبان سینما روبرو می‌شویم که تعدادی از آنها در رده‌های بالای باکس آفیس سالیانه قرار می‌گیرند. از انیمیشن‌های جذاب بلند تا فیلم‌های ابرقهرمان محور مارولی که همگی آنها نیز از تخیلی سرشار بهره می‌برند‌. سینمای ایران با توجه به اینکه عموما سرمایه کلان چندان در اختیار نداشته و به لحاظ تکنیکی هم فاصله قابل توجهی با فیلم‌های یاد شده دارد، چندان توجهی به این ژانر ندارد. هر چند که در دهه شصت این توجه بسیار بیشتر بوده و گیشه پررونقی را برای این ژانر به وجود آورده بود.
در سال های اخیر و با سرمایه گذاری بیشتر در زمینه تولید انیمیشن بلند و حضور نیروهای جوان و تازه نفس مسلط بر تکنیک، شاهد رشد و پیشرفت زیادی در این باب بوده‌ایم. به گونه ای که پای انیمیشن‌های سه بعدی هم به سینمای ایران باز شده و شاهد نمایش موفق نمونه‌هایی ولو اندک در این رابطه هستیم.
«ببعی قهرمان» به کارگردانی مشترک حسین صفارزادگان و میثم حسینی که لقب پرفروش ترین انیمیشن بلند سینمایی ایران را یدک می‌کشد، یکی از همین آثار است. فیلمی که این روزها اکران آنلاین موفقی را در پلتفرم فیلم‌نت تجربه می‌کند.
فیلم درباره ببعی است که شوق پرواز در سر داشته و می‌خواهد هر جور که شده پرواز کند. اما در این مسیر، با موانع مختلفی روبرو می‌شود که بخش مهمی از قصه را شکل می‌دهد. مقداد اخوان که فیلمنامه این فیلم را نوشته، از الگوی ساده اما امتحان پس داده عزم قهرمان برای رسیدن به هدفی بزرگ و سخت سود جسته و آن را به موتور حرکت قصه خود تبدیل کرده است.
نقطه عطف نخست «ببعی قهرمان» هم جایی است که ببعی همراه دوستان خود هواپیمای کهنه‌ای را پیدا کرده و سرانجام با آن پرواز می‌کنند. اما در فرود آمدن به مشکل خورده و جشن برداشت محصول روستا را خراب می‌کنند. انیمیشن‌ها علاوه بر قهرمان، نیاز به ضد قهرمان متکی بر بدجنسی های‌ خود داشته و «ببعی قهرمان» نیز از این قاعده کلاسیک مستثنی نیست. خانم بوقلمون همان ضد قهرمانی است که فیلم به آن نیاز داشته و خوب از کار درآمده است. شخصیتی مغرور، جاه طلب و بدجنس که متنفر از پرواز هر جنبنده ای است به جز پرندگان!
دعوت او از ببعی و دوستانش به آموزشگاه پرواز خود، عطف بعدی فیلمنامه محسوب می‌شود که هیجانی خوبی به آن بخشیده و تماشاگران کم سن و سال را در بیم و امید نسبت به فرجام کار قهرمان داستان قرار می‌دهد. اخراج آنها از آموزشگاه، پیچ مناسبی به قصه بخشیده و آنها را بر سر راه آموزشگاه کهنه و از رده خارج جغد می‌اندازد. شخصیت محبوب ببعی که کتاب‌های زیادی درباره‌اش خوانده است.
به این ترتیب پرده سوم آغاز شده و مبارزه نهایی میان ببعی و بوقلمون و افرادش آغاز می‌شود. در نیمه نخست کار، داستانکی که با محوریت پدر ببعی و علاقه قدیمی‌اش به پرواز شکل گرفته بود، در اینجا به کار آمده و ببعی را در مسابقه پرهیجان پایانی کمک می‌کند‌.
یکی از نقاط قوت «ببعی قهرمان»، استفاده از تکنیک سه بعدی و اجرای نسبتا قابل قبول آن است. آن هم در داستانی که پرواز نقشی کلیدی دارد. «ببعی قهرمان» به سبک انیمیشن‌های بلند سینمایی، چند تکه موسیقی همراه با ترانه و آواز دارد که با توجه به طیف سنی مخاطبان اش، قابل قبول به نظر می‌رسد. در عین حال، فیلم یک پیام واضح و روشن برای تماشاگران کودک و نوجوان خود دارد که آن هم چیزی جز تلاش برای رسیدن به آرزوها نیست.

جهت دریافت سریع آخرین اخبار حوزه ی هنر و فرهنگ, در کانال خبری راوی هنر عضو شوید:

عضویت در کانال تلگرام
دسته‌ها
اخبار اخبار روز پرده نقره ای تئاتر و سینما جشنواره فیلم فجر جشنواره ها سینما سینمای ایران نقد و یادداشت های سینما نقدها و یادداشت ها

«بازی خونی»؛ مهیج برای نسل نو

به گزارش سایت خبری راوی هنر، فیلم سینمایی «بازی خونی» نوشته مسعود هاشمی‌نژاد، به کارگردانی حسین میرزامحمدی و تهیه‌کنندگی سعید پروینی می‌باشد که در چهل و سومین جشنواره فجر حضور دارد.
فیلم «بازی خونی» به یکی از وقایع مهم تاریخ معاصر همزمان با جنگ تحمیلی در اوایل دهه شصت می‌پردازد. در «بازی خونی» کارگردان روایتی پرکشش و جذاب از تقابل نیروهای مردمی و سپاه در مقابل گروهک‌های چپ می‌پردازد.
در این‌ فیلم‌، به خوبی رشادت‌های مردم شمال کشور به خصوص بانوان در مقابله با نیروهای چپ به نمایش درمی‌آید. لیندا کیانی در این فیلم به خوبی نماینده جامعه زنان حاضر در درگیری‌های ابتدای انقلاب بوده است.
در فیلم «بازی خونی» به خوبی شاهد تکامل تدریجی نیروهای امنیتی در بدنه سپاه هستیم که دسیسه‌های دشمن را خنثی می‌کنند. حسین میرزامحمدی کارگردان فیلم سعی کرده در کنار استفاده از طیف متنوع بازیگران در نقش‌های مختلف، خط داستانی متفاوتی را برگزیند‌.
این فیلم در استفاده از لوکیشن‌های بکر شمال، منطقه گلستان و شمال شرق ایران برای بازنمایی عین اتفاقات چریکی دهه شصت موفق بوده است. درست است که دکور زدن در فیلم‌های تاریخی جای ویژه دارد اما در «بازی خونی» با استفاده از مناطقی دست نخورده بار واقعگرایی فیلم بالا رفته است.
«بازی خونی» به غیر از آنها که دهه شصت و درگیری‌های مختلف آن دهه را درک کرده‌اند، می‌تواند مورد توجه جوان‌ترها هم قرار گیرد به خصوص که لحنِ مهیجِ فیلم بسیار پیش برنده است و ساخت این‌قبیل فیلم‌های استراتژیک می تواند بخشی از واقعیت‌های آن دوران را به نسل جوان منتقل کند.

جهت دریافت سریع آخرین اخبار حوزه ی هنر و فرهنگ, در کانال خبری راوی هنر عضو شوید:

عضویت در کانال تلگرام
دسته‌ها
اخبار اخبار روز پرده نقره ای تئاتر و سینما جشنواره ها دسته‌بندی نشده سینما سینمای ایران سینمای مستند نقد و یادداشت های سینما نقدها و یادداشت ها

چرا ما باید همیشه به رفتن فکر کنیم؟

به گزارش سایت خبری راوی هنر، در مستند کوتاه «جابه‌جایی یا نابه جایی» پریسا گرگین با مرور سابقه‌ مهاجرت دوستان و خانواده‌اش و پرس و جو از آنها در رابطه با تجربه‌ای که از مهاجرت داشته‌اند، سعی می‌کند به این سوال جواب دهد که اگر او ایران را ترک کرده بود، سرنوشتش شبیه کدام یک از آنها می‌شد.
«پریسا گرگین خودش اولین مهاجرتش را وقتی که در شکم مادرش بود تجربه کرد و پس از آن بارها و بارها به مجبور به دل کندن و رفتن به خانه‌ جدید شد، همین جابجایی‌ها بود که برای او این دغدغه را به وجود آورد که برود و از کسانی که رفته‌اند و بازگشته‌اند و هم کسانی که رفته‌اند و بازنگشته‌اند بپرسد که حالشان چگونه است و درباره‌ مهاجرت چطور فکر می‌کنند.
از رامین صادقی که مدیر انتشارات موسیقایی هرمس است و رعنا همسرش، تا علی که مهندس مکانیک است و حبیبو مفتاح بوشهری، سوژه‌های خانم گرگین هر کدام داستان مفصلی دارند و شاید به تنهایی می‌توانستند یک مستند بلند را پیش‌ ببرند، اما چون خانم کارگردان با چند سوال مشخص و هدفمند سراغشان رفته، همه در چارچوب هدف غایی مستند او سخن می‌گویند: اینکه مخاطب دریابد چرا رفتند؟ چرا بازگشتند یا چرا بازنگشتند؟
وجه مثبت مستند «جابجایی یا نا به جایی» این است که هرچند راوی خودش درگیر مساله است و شاید نسبت به مساله‌ مهاجرت رأی شخصی هم داشته باشد، اما از راه مصاحبه با طیف متنوعی از دیگرانی که مبتلابه همین موضوع هستند، گفتنی‌ها را می‌گوید و باقی را به مخاطب وامی‌گذارد.
مستند جمله‌ طلایی کم ندارد، جملاتی که ماحصل زندگی پر فراز و نشیب سوژه‌هاست و برای به دست آوردن هر کدامشان می‌بایست یک بار زیست، اما اینجا در یک پکیج دوست داشتنی و به مثابه یک کتابچه‌ راهنما و از زبان کسانی که باید به کاممان ریخته می‌شوند.
مستند به لحاظ تیپ، تعاملی است و ما حضور کارگردان را هرچند پشت دوربین به وضوح حس می‌کنیم.
این که راوی اول‌شخص خود مساله‌ای را که مطرح می‌کند زیسته، می‌تواند به ما در برقراری ارتباط بهتر با اثر کمک کند. حلقه‌ اتصال سکانس‌ها جملات هم اوست که با مرور مهاجرت‌های خود و سیر مسافرت‌هایش برای مصاحبه‌ با سوژه‌ها گاهی جملاتی ناظر به موضع خود می‌گوید یا سوالاتی را مطرح می‌کند خصوصا آنجا که در پایان کار از خودش و از ما می‌پرسد: چرا ما باید همیشه به رفتن فکر کنیم؟»
جشن مستقل سینمای مستند ایران رویدادی سالانه است که با همکاری انجمن صنفی تهیه‌کنندگان سینمای مستند و انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند و زیر نظر هیئت رئیسه جشن برگزار می‌شود.
این جشن در دوره سیزدهم به ریاست محمد شکیبانیا به شیوه آکادمی داوری و اختتامیه آن در ۹ اسفند ۱۴۰۳ برگزار خواهد شد.

جهت دریافت سریع آخرین اخبار حوزه ی هنر و فرهنگ, در کانال خبری راوی هنر عضو شوید:

عضویت در کانال تلگرام
دسته‌ها
اخبار پرده نقره ای تئاتر و سینما سینما سینمای ایران نقد و یادداشت های سینما نقدها و یادداشت ها

هوایی بس تازه در غربت سینمای اجتماعی

به گزارش سایت خبری راوی هنر به نقل از روابط عمومی، فیلم سینمایی «علت مرگ: نامعلوم» به نویسندگی و کارگردانی علی زرنگار و تهیه‌کنندگی مجید برزگر از 5 دی 1403 در سینماها اکران شده است.

به همین مناسبت رخشان بنی اعتماد نویسنده و کارگردان مطرح سینمای ایران که با آثارش با موضوعات اجتماعی شهرت دارد پس از تماشای فیلم «علت مرگ: نامعلوم» در یادداشتی تماشای آن را به دیگران توصیه کرد.

متن وی بدین شرح است: «خبر کوتاه است: “علت مرگ: نامعلوم” پس از سه سال توقف اکران می‌شود.

خبر در حد یک روزنه‌ی کوچک در وانفسای این دوران پرآشوب و خبرهای هولناک دلگرمت می‌کند. اما وقتی به تماشای فیلم می‌نشینی حکایت دیگری‌ست.

بعد از سال‌ها به انزوا رفتن سینمای اجتماعی، ناظر بر اثری پرقدرت و شریف می‌شوی که امید به زنده ماندن جوهر اندیشه در سینمای مستقل را پیش چشم‌ات می‌آورد. فیلمی با تمام مشخصه‌های واقعی سینما از فیلمنامه و کارگردانی به‌غایت هوشمندانه تا فیلمبرداری و تدوین هم‌سو با موضوع و بازی‌های درخشان مجموعه بازیگران و دل به دریا زدن تهیه‌کننده‌ای که در رقابت با سرمایه‌های بادآورده‌ی میلیاردی با دست خالی شرایط ساخت اثری این‌چنین را فراهم آورده؛ همه و همه در کنار هم، لذت دیدن یک فیلم به‌تمام معنا حرفه‌ای را در جان‌ات جاری می‌کند.

به پاس حمایت از این اثر با ارزش، به‌جاست در نبود امکان تبلیغ فراگیر، هر کدام از ما تماشاگران، یک رسانه باشیم.

رخشان بنی‌اعتماد دی ماه ۱۴۰۳»

در خلاصه داستان فیلم آمده است: هفت مسافر پیش از طلوع آفتاب، شهداد را به مقصد کرمان ترک می‌کنند. میان راه اتفاقی آنها را از رفتن بازمی‌دارد…

بازیگران فیلم بانیپال شومون، علی‌رضا ثانی‌فر، ندا جبرئیلی، علی‌محمد رادمنش، زکیه بهبهانی، رضا عموزاد، سهیل باوی، سعید رضایی‌کیا، میلاد مرادی، احمد دهقان‌رحیمی، منصور غنی‌جاهد و اشکان عاشوری هستند.

جهت دریافت سریع آخرین اخبار حوزه ی هنر و فرهنگ, در کانال خبری راوی هنر عضو شوید:

عضویت در کانال تلگرام
دسته‌ها
اخبار اخبار روز صدا و سیما نقد و یادداشت های سینما نقدها و یادداشت ها

قوت و ضعف سریال «مهیار عیار» کجاست؟

به گزارش سایت خبری راوی هنر، سریال «مهیار عیار» سناریو و قصه بدی ندارد و خرده داستان‌های موجزی برای روایت منسجم قصه اصلی دارد. خرده داستان‌هایی که در دلِ قصه اصلی تبیین شده با فرضیه‌های منطقیِ روایی به شکل پنجره‌ای و پلکانی به هم متصل می‌شوند: پیرنگ داستان و خط اصلی و بدنه نواریِ قصه چفت و بستِ منطقی با یکدیگر دارند.

بسیاری از متونِ تاریخی و ادبی، همواره از رنج تصویرسازیِ نامطلوب و ناصحیح رنج می‌برند که در «مهیار عیار» شیر فهم شدن داستان و نقل روایی به شکل سر راست و درخور صورت می‌گیرد. سریالی که با دو مشاور نگاشته شده تا کارگردان با آگاهی بالا و راحت‌تری چیدمان کاراکترها و روندِ داستان را انعکاس دهد.

تفاسیرِ گفته شده تنها بخشی از ماجرای «مهیار عیار» است، فلهذا حواشی به وجود آمده در سریال «سرزمین مادری» که سیدجمال سیدحاتمی را کنار خود داشت و حواشی گسترده‌تری را به علل‌ِ مختلف خلق کرد و عدم موفقیت این کارگردان در سریال «مستوران» که با هفت قسمت کارگردانی به سمتِ دربِ خروج رفت؛ بسیار حائز اهمیت است.

به نظر می‌آید «مهیار عیار» در ناحیه تهیه‌کنندگی بهروز مفید وضعیتِ بهتری داشته که شاکله این سریال را منظم و یکپارچه کرده است. سیدحاتمی زمانی در جایگاه کارگردانی مسلط بوده که تهیه کننده باتجربه‌ای مثل بهروز مفید را کنار خود داشته است، چه در «محکومین» و چه در «مهیار عیار»، سیدحاتمی با حضور این تهیه کننده توانسته اثرِ مخاطب پسندی را نمایش دهد و خطاهای خودش را به حداقل برساند.

انتخاب غیرحرفه‌ای بازیگرانِ فرعی یکی از لطماتِ بزرگ به «مهیار عیار» بوده است. حمیده مقدسی انگار صرف همسر کارگردان بودن برای ایفای نقش «خانم سلطان» انتخاب شده است. دیالوگ نویسی های بدونِ ربط و کشداری که برای وی نگاشته شده، واقعا در متنِ داستانِ نویسندگان است یا از ناحیه کارگردانی فزونی یافته تا نقش وی دیده شود؟
پلان های نقشِ «خانم سلطان» هیچ تاثیر و کمکی به روند داستان نمی‌کند که هیچ، انگار اختلالآ زیادی هم در روند قصه ایجاد می‌کند.  سید جمال سید حاتمی کارگردان این سریال باید درباره  انتخاب بازیگر «خانم سلطان» توضیح دهد که مبنا و براساس چه فاکتور و سنجشی به انتخاب بازیگر این نقش رسیده است.

بیانِ ناقصِ دیالوگ ها، عدم ایجادِ ارتباط کافی با مخاطب و تناسب نداشتن معدلِ سنی بازیگران اصلی با فرعی، از دیگر مواردی است که کارگردان انگار تامل و نگاهِ چندانی به آن نداشته است.

«مهیار عیار» برای سید جمال سید حاتمی یک سیر صعودی در کارنامه حرفه‌ای است اما این مجموعه نمایشیِ تاریخی می‌توانست با گزینشهایِ منطقی در بازیگرانِ فرعی به جایگاه مهم‌تری در میانِ انبوه سریال‌هایِ تاریخی صداوسیما برسد؛ اتفاقی که باید توسط کارگردان رقم می‌خورد ولی عدمِ انجامِ این مهمِ بزرگترین لطمه و ضربه را به «مهیار عیار» وارد ساخت.

جهت دریافت سریع آخرین اخبار حوزه ی هنر و فرهنگ, در کانال خبری راوی هنر عضو شوید:

عضویت در کانال تلگرام
دسته‌ها
نقد و یادداشت های سینما اخبار پرده نقره ای سینما سینمای ایران نقدها و یادداشت ها نقدها و یادداشت های نمایش خانگی نمایش خانگی

«ملاقات با جادوگر»؛ مهجور در اکران و موفق در ساختارِ روایی

به گزارش سایت خبری راوی هنر، سینمای ایران در سال‌های اخیر توجه ویژه‌ای به سینمای کمدی نشان داده که به جرات می‌توان گفت که در سینمای جهان بی‌سابقه است، هم از حیث کمیت و هم از لحاظ کیفیت که در عین حال اشکال مختلف این ژانر را شامل می‌شود. یکی از این دسته کمدی‌ها آنهایی هستند که براساس شوخی‌های متعدد برای خنداندن حداکثری تماشاگر ساخته و روانه اکران نمی‌شوند. شوخی‌ها نیز از یک سطحی فراتر نرفته و از تماشاگر هم انتظار ترکاندن سالن با خنده‌های خود ندارند. در بین کمدی‌های اکران شده در سال جاری هم با نمونه هایی از این دست برخورد کرده‌ایم که در قیاس با کمدی‌های پرفروش چندان موفق ظاهر نشد‌ه‌اند که دلیل آن هم به همین مساله اشاره شده در سطور بالا بازمی‌گردد. «ملاقات با جادوگر» ساخته حمید بهرامیان یکی از آنها است که اواخر تابستان امسال روی اکران رفته و به تازگی به فهرست اکران آنلاین پلتفرم فیلم‌نت قرار گرفته است.
امیرمهدی ژوله که سابقه خوبی در طنزنویسی مطبوعاتی داشته و از همین مسیر راه خود را به سینما و تلویزیون و … باز کرده، فیلمنامه «ملاقات با جادوگر» را براساس طرحی از پیمان عباسی نوشته و تلاش کرده تا از قصه‌ای نه چندان تازه فیلمنامه‌ای استاندارد خلق کند. هر چند که به نظر می‌رسد محصول نهایی تفاوت‌های زیادی با فیلمنامه اولیه داشته و تنها کافی است که تماشاگر به عنوان‌بندی پایانی و به خصوص قسمت مربوط به بازیگران و نقش‌هایشان مراجعه کند.
«ملاقات با جادوگر» با قرار ملاقات دو کارتل خرید و فروش کوکایین و کلاهبرداری یک سوی معامله کلید زده شده و سپس به ورود سارا یکی از سه شخصیت محوری فیلم به ایران گره می‌‌خورد. در همان سکانس فرودگاه نیز چند شوخی براساس قاعده تضاد شکل می‌گیرد که نسبتا خوب از کار درآمده است. با خروج سارا از فرودگاه و همراه شدن‌اش با حوری به عنوان راننده تاکسی، قصه با ریتم مناسبی ادامه پیدا کرده و تماشاگر را با مساله قهرمان خود آشنا می‌کند. یافتن کلاهبرداری به اسم عطا که در آمریکا لطمه مالی و اعتباری سنگینی به او و خانواده‌اش وارد کرده و حال سارا به دنبال راهی برای جلوگیری از یک فاجعه حقوقی می‌گردد.

در سمت دیگر ماجرا آرش پسر یکی از مدیران صاحب نفوذ دولتی قرار دارد که برای رفتن از ایران و اقامت در آمریکا به هر دری می‌زند. او که از دست پدرش به تنگ آمده در خانه خود مهمانی بزرگی برای ریختن آبروی پدرش می‌گیرد که نقطه اول فیلمنامه هم در همین جا رقم می‌خورد. آشنایی سارا با آرش و اینکه هر دو طرف می‌توانند به یکدیگر برای رسیدن به هدف کمک کنند. سوء تفاهم یکی از راه‌های خلق شوخی در آثار کمدی است که در این فیلم نیز شاهد آن هستیم. عشقی که از طرف آرش شکل گرفته و سارایی که علاقه‌ای به آن ندارد و بخش مهمی از قصه نیز با تکیه بر آن پیش می‌رود. با ورود عطا، داستان شکل متفاوت‌تری به خود گرفته و ذهن تماشاگر خود را به سمت آثاری می‌برد که براساس رودست زدن شخصیت‌های اصلی به یکدیگر پیش می‌روند؛ اتفاقی که در یک سوم پایانی «ملاقات با جادوگر» نیز به شکلی رخ داده و با ریتمی سریع به سمت پایان‌بندی می‌رود. جایی که براساس قواعد و کلیشه‌های آشنا قصه جمع و جور شده و سرنوشت شخصیت‌ها نیز مشخص می‌شود. ضمن اینکه صحنه پایانی هم به گونه‌ای شکل گرفته تا فضا برای ساخت سری دوم فیلم مهیا باشد.
به لحاظ شخصیت‌پردازی، ژوله براساس کلیشه ژانر کمدی پیش رفته و تیپ و تیپ- شخصیت خلق کرده که البته محصول نهایی می‌توانست بهتر از اینها از کار دربیاید. با این حال مثلث آرش، سارا و عطا در شکل دادن به قصه و پیشبرد آن موفق بوده‌اند که مکمل‌هایی همچون توفیق و حوری را کنار خود داشته‌اند به ویژه توفیق که چند شوخی جذاب را همراه با آرش در پرده نخست فیلم خلق کرده‌اند. در عین حال «ملاقات با جادوگر» ریتم مناسبی داشته و تماشاگر خود را خسته نمی‌کند که می‌توان آن را جزو نقاط قوت کار بهرامیان در مقام کارگردان به حساب آورد.

جهت دریافت سریع آخرین اخبار حوزه ی هنر و فرهنگ, در کانال خبری راوی هنر عضو شوید:

عضویت در کانال تلگرام
خروج از نسخه موبایل